loading...
هرچی
محمدرضا بازدید : 43 پنجشنبه 20 بهمن 1390 نظرات (0)

"تن آدمی شریف است به جان آدمیت "
و چقدرهم بلند است زبان آدمیت
چو دهان گشوده گردید یکی به طعنه گفتا:
متعجبم از این وزن ِقپان آدمیت *
و زبان چاپلوسی شده اصل دیپلماسی
بنگر که تا چه حد است چاخان آدمیت
شده پیش اهل قدرت متواضعانه دولا
به روال پاچه خارانه، کمان آدمیت
ز فشار زند بشود چو مرغ بریان
نه فقط دل بشر،بلکه فلان آدمیت
سخنان و وعده هایی که دهد جناب دولت
ببرد به سوی بالا هیجان آدمیت
کند آن که اختلاسی به بزرگی دماوند
تو بدان که کرده از آن فوران آدمیت
و ز کار بی نظیری که نموده این پدیده
شده یک مدال زیبا از آن ِ آدمیت
و چه جالب است دولت شب و روز در محافل
بکشد برای او خط و نشان آدمیت
چکنم پلیس اما ز جوان آب پاشی
بکند دقیق سرویس دهان آدمیت
و به آفتابه دزدی بدهند گیر طوری
که بگرید از چنین کار مامان آدمیت
زده گرگ نر به گله و دریده بره ها را
متاسفانه خواب است شبان آدمیت
برو ای جناب «جاوید» نکن زیاده زرزر
که خودش هزار صفحه است رمان آدمیت

 

 

 

 

شعر شماره ی یک

 

 

 

 

 

 

"گویند مرا چو زاد مادر"
راه و روش پریدن آموخت
تا یک شبه راه بیست ساله
با سرعت جت رسیدن آموخت
راه زد و بند و گاو بندی
صد دوز و کلک شنیدن آموخت
فهماند به من هزار ترفند
تا شیوه ی بز خریدن آموخت
در پیش سران و اهل قدرت
چون دال فقط خمیدن آموخت
با گفتن فن پاچه خاری
صد شیوه ی میوه چیدن آموخت
با دادن آینه به دستم
خود دیدن و کس ندیدن آموخت
انداخت به قلبم آتش پول
از خلق و خدا بریدن آموخت
خواباند مرا به دور از اشتر
در لاک خودم خزیدن آموخت
از هر طرفی که باد آمد
چرخید و مرا وزیدن آموخت
در هر صف امتیاز و رانتی
خوابید و مرا کپیدن آموخت
صد نقشه ز اختلاس و دزدی
روی ورقی کشیدن آموخت
با مفسد و رانت خوار هرشب
راه و روش چتیدن آموخت
در سایه ی صاحبان قدرت
لم دادن و آرمیدن آموخت
"
دستم بگرفت و پا به پا برد"
"
جاوید" بیا ببین کجا برد
پس هستی ام از درایت اوست
تا آخر عمر دارمش دوست

 

 

 

 

شعر شماره ی دو

ای یار به جهنم که مرا دوست نداری
از عشق تو هرگز نکنم گریه و زاری
اگر روزی بری و یاری بگیری
الهی تب کنی فرداش بمیری
الهی سرخک و اریون بگیری
تب مالت و فشار خون بگیری
اگر بردی ز اینها جان سالم
الهی درد بی درمون بگیری

 

 

 

 

 

 

 

شعر شماره ی سه

 

عشق يعني علاقه
نه كفگير و ملاقه
دوست دارم يه عالمه
اندازه ي يه قابلمه
من عاشق تو هستم
تو قابلمه نشستم
يه لنگه كفش تو دستم
منتظرت نشستم

 

 

 

 

 

 

شعر شماره ی چهار

 

 

نيمه شب پريشب گشتم دچار كابوس

 ديدم به خواب حافظ توي صف اتوبوس

گفتم: سلام حافظ گفتا عليك جانم

گفتم: كجا روي؟ گفت والله خود ندانم

گفتم: بگير فالي گفتا نمانده حالي

 گفتم: چگونه‌اي؟ گفت در بند بي خيالي

گفتم: كه تازه تازه شعر وغزل چه داري ؟

 گفتا: كه مي‌سرايم شعر سپيد باري

گفتم: ز دولت عشق گفتا كه : كودتا شد

 گفتم: رقيب! گفتا: او نيز كله پا شد

گفتم: كجاست ليلي؟ مشغول دلربايي؟

 گفتا: شده ستاره در فيلم سينمايي


گفتم: بگو ز خالش، آن خال آتش افروز؟

گفتا: عمل نموده، ديروز يا پريروز

گفتم: بگو زمويش گفتا كه مش نموده

 گفتم: بگو ز يارش گفتا ولش نموده

گفتم: چرا؟ چگونه؟ عاقل شده است مجنون؟

 گفتا: شديد گشته معتاد گرد و افيون

گفتم: كجاست جمشيد؟ جام جهان نمايش؟

گفتا: خريده قسطي تلويزيون به جايش
گفتم: بگو زساقي حالا شده چه كاره؟

گفتا: شدست منشي در دفتر اداره

گفتم: بگو ز زاهد آن رهنماي منزل

گفتا: كه دست خود را بردار از سر دل

گفتم: ز ساربان گو با كاروان غم‌ها

گفتا: آژانس دارد با تور دور دنيا

گفتم: بگو ز محمل يا از كجاوه يادي

 گفتا: پژو، دوو، بنز يا گلف نوك مدادي

گفتم كه: قاصدت كو آن باد صبح شرقي

گفتا: كه جاي خود را داده به فاكس برقي

گفتم: بيا ز هدهد جوييم راه چاره

 گفتا: به جاي هدهد، ديش است و ماهواره

گفتم: سلام ما را باد صبا كجا برد؟

 گفتا: بلوکه کرده ديروز يا پريروز
گفتم: بگو ز مشك آهوي دشت زنگي

 گفتا كه: ادكلن شد در شيشه‌هاي رنگي

گفتم: سراغ داري ميخانه‌اي حسابي

 گفت: آنچه بود از دم گشته كبابي

گفتم: بيا دوتايي لب تر كنيم پنهان

 گفتا: نمي‌هراسي از چوب پاسبانان
گفتم: شراب نابي تو دست و پا نداري؟

 گفتا: كه جاش دارم وافور با نگاري

گفتم: بلند بوده موي تو آن زمان‌ها

 گفتا: به حبس بودم از ته زدند آنها
گفتم: شما و زندان حافظ مارو گرفتي؟

 گفتا: نديده بودم هالو به اين خرفتي!

 

 

 

 

شعر شماره ی پنج

بر شکم صابون زده آماده سازیدش قشنگ

 معده را از هر غذا و میوه ای عاری کنید

تا مفصل توی آن جشن عزیز و باشکوه

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 7
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 16
  • آی پی دیروز : 8
  • بازدید امروز : 6
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 6
  • بازدید ماه : 9
  • بازدید سال : 15
  • بازدید کلی : 168
  • کدهای اختصاصی